تک بیتی و دوبیتی های ناب

خسته شد دیده ام از دیدن امواج حوادث

کور چون چشم حبابم کن و بگذار بمیرم( یگانه)

***

خمیده پشت  از آن دارند پیران جهان دیده

که اندر خاک می جویند ایام جوانی را ( مکتبی شیرازی)

***

خواهی نشوی رسوا با منشین ای شیخ

ما رند و خراباتی تو عاقل و فرزانه

***

شرمنده خونگرمی  اشکم که همه عمر

نگذاشت مرا گرد به مژگان بنشیند( صائب)

ادامه نوشته

چند روزی هست حالم دیدنی است

هیچ کس اشکی برای مــــــا نریخت

هر که با ما بود از مــــــا می گریخت

چند روزی هست حالم دیدنی است

حال من از این و آن پرسیدنی است

گاه بر روی زمیـــــــــــــن زل می زنم

گاه بر حافظ تفـــــــــــــــــأل می زنم

 حـــــــــــــــــافظ دیوانه فالم را گرفت

یک غزل آمد که حــــــــــالم را گرفت:

 ما زیــــــــــــاران چشم یاری داشتیم

خود غلط بــــــــود آنچه می پنداشتیم

خیـز و در کاسـه‌ی زر آب طـربـنـــــاک انـداز

خیـز و در کاسـه‌ی زر آب طـربـنـــــاک انـداز

پیشتر زان که شود کاسه‌ی سر خاک‌انـداز

عاقـبـت منـزل مـا وادی خـامـوشـــان‌ســت

حـالـیـا غـلـغـله در گـنـبــد افـــــــلاک انـداز

چـشـمِ آلـوده نـظـر از رُخ جـانـــان دور‌سـت

بــر رخ او نــظـــر از آیــنــــــــه‌ی پـاک انــداز

به سر سبز تو ای سرو ! که گر خاک شـوم

نـاز از سـر بـنـه و سـایـه بر این خاک، انـداز

دل مـا را کـه ز مــار سـر زلـف تـو بـخـسـت

از لـب خـود به شـفـاخـانـه‌ی تـریـاک انــداز

مُلـک ایـن مـزرعـه دانی که ثـبـاتـی نـدهــد

آتـشــی از جـگــر جـام در اَمـــــــلاک انـداز

غسل در اشک زدم کـاهل طریقت گویـنــد :

پـاک شو اوّل و پـس دیـده بـر آن پـاک انـداز

یـا رب آن زاهـد خودبیـن که بجز عیب نـدیـد

دود آهی‌ش در آیـیـنــــــــــه‌ی ادراک انــداز

چون گل از نکهت او جامه قـبـا کن حـافــظ

ویـن قـبـا در ره آن قــامــت چــــالاک انـــداز

 

شعر از حافظ

شرح شعر به ادامه مطلب افزوده شد.

 دانلود باصدای سالار عقیلی

ادامه نوشته