خلوت
شبها که چشم مست تو پرناز مي شود
يعني گره زکار دلم باز مي شود
ساز غم کلام تو شيوا و دلپذير
در خلوت شبانه من ساز مي شود
با قصه هاي روشن باران طلوع صبح
در من سرود عشق تو آغاز مي شود
نقش نگاه گرم تو در ذهن سرد من
کم کم بدل به صورت يک راز مي شود
يک روز يا دو روز ندانم تمام عمر
دل با غم فراق تو دمساز مي شود
با مرغکان عاشق و گنجشککان کوي
بر بام و بر درخت هم آواز مي شود
وقتي روي زپيشم و تنها شود دلم
آنوقت پاي غم به دلم باز مي شود
آنوقت پاي غم به دلم باز مي شود
+ نوشته شده در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸ ساعت 10:49 توسط میم سین
|