تنهایی و سکوت و غم و اضطراب ها

راهی دراز و سختی این انتخاب ها


چشم تو و حکایت یک التماس گرم

قلب من و تحمل رنج و عذاب ها


فرقی نمی کند چقَدَر عاشق منی

کو حال عشق و حوصله ی پیچ و تاب ها


با هر قدم ، به فاصله نزدیک تر شدیم

سودی نبرد قلب تو از این شتاب ها


شرمنده ام که با تو تعارف نمی کنم

دل کندم از قشنگی رنگ و لعاب ها


دلخور نشو اگر به تو عادت نمی کنم

خو کرده ام به خلوت خود مثل خواب ها


شاید اگر به عشق ، دلی اعتقاد داشت

سنگین نمی شد اینهمه جرم طناب ها


مرضیه خدیر

http://marziyekhadir.blogfa.com