ديدي اي ماه که شمع شب تارم نشدي
تا نکشتي ز غمم شمع مــــــزارم نشدي
بيخبر از بر من رفتي و اين دردم کشــــت
که خبردار ز دشواري کــــــــــــارم نشدي

شعر از گلچين معانی